کد مطلب:317040 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:251

شفای طفل بیمار
سید جلیل، آقای حاج سید محمد علی ضوابطی نقل كرد كه:

به اتفاق خانواده و فرزندزاده ام به زیارت عتبات عالیات مشرف شدم. نوه ی چهار ساله ام، كه با ما همراه بود، بیمار شد و به تدریج حال او وخیم شده به حال بیهوشی افتاد. دكتر حافظ الصحه را به بالین وی آوردیم. پس از معاینه نسخه ای نوشت و به دست ما داد و حركت كرد. بیرون اطاق، در حال بدرقه، به من اظهار كرد حال این بچه بسیار بد است و امید بهبودی در باب او نمی رود، من نخواستم نزد خانم شما حرفی زده باشم. همسرم از اطاق دیگر حرف دكتر را شنید، بی درنگ چادر بر سر كرده و گفت: اكنون می روم و كار را درست می كنم!



[ صفحه 114]



او رفت و پس از لحظاتی دیدم بیمار سر از بستر برداشته و می گوید:

آقاجان مرا در آغوش گیر! تعجب كردم، كودك بی هوش چگونه یكباره به هوش آمد؟! او را در برگرفتم، به او آب دادم. گفت: مادربزرگ (بی بی خانم) كجا است؟ گفتم: الآن می آید. هنوز در عالم تعجب بودم كه خانم وارد شد و با دیدن كودك در آغوش من گفت: دیدی كار را به سامان آورده و برای مریض در خطر مرگ شفا گرفتم؟! گفتم چه كردی و به كجا رفتی؟ گفت: به حرم مطهر مولانا العباس علیه السلام رفتم و گفتم: یا اباالفضل! من زوار تو هستم، اگر باب الحوائج نبودی من بدین آستان روی نمی آوردم. اینك بچه ام در خطر مرگ است، شفای او را از تو می خواهم و گرنه من جواب پدر او را چه دهم؟! این سخن را گفتم و از حرم بیرون آمدم. اینك فهمیدم كه در اثر توجه خاص مولانا العباس علیه السلام بیمار ما شفا یافته است [1] .


[1] چهره ي درخشان قمر بني هاشم عليه السلام، رباني خلخالي، ج 1، ص 316.